امام هادی (علیه اسلام) خوش سیماترین، راستگوترین، خوشرفتارترین، و خوشبوترین مردم و در یک کلام، نمونهی همه خوبیها و زیباییها بود.
او هر گاه سکوت اختیار میکرد، هیبت و عظمت و وقار و متانت از وجودش میبارید و هرگاه لب به سخن می گشود، بزرگی و مجد و عظمت بر مجلس سایه میافکند.
ابن صباغ مالکی در کتابی موسوم به فصول المهمه خطوط واضحی از سیمای تابناک فضایل و ویژگی های اخلاقی امام هادی (ع) قهرمان شکست ناپذیر عصر متوکل عباسی را ترسیم می کند!
«فضل و دانش امام دهم شیعیان بر اوج قلل بلند پایه عالم بشریت نقش بسته بود و رشته های مشعشع آن بر اختران آسمان سر می سایید. نیکی ها و اخلاق پسندیده او را نمی توان در شمار عدد ذکر نمود. اما می شود به افتخارآمیزترین آنها که موجب حیرت است بسنده کرد. او جمیع صفات نیک و مفاخر معنوی را یک جا در وجود داشت. ابعاد وسیع و منبع فیاض حکمت و دانش او بر لوح سرشتش ثبت شده و بدین سبب او از ناشایسته ها و آلایش ها به دور و برکنار است.»
تبعید امام به سامراء، یکی از از فشارهایی است که حکومت عباسی علیه وی اعمال کرده بود؛ و علت این که به امام هادی و نیز به فرزندش امام حسن عسگری علیه اسلام عسکریین می گویند حضور اجباری و ناخواسته این دو بزرگوار در محلّههای نظامی و تحت مراقبت نیروهای امنیتی و دستگاه ستمپیشهی عباسی بوده است.
در چنین وضعیتی، امام هادی علیه السلام به تناسب موقعیتهای مختلف مکانی و زمانی، گاهی با استفاده از نفوذ معنوی و تاثیر فوقالعاده نفسانی خویش صحنه هایی را برای اتمام حجت و تبیین حق و هدایت افراد به تماشا میگذاشتند.
درایت و بینش توحیدی و برخورد اصولی و حکیمانه امام در زمان حکومت عباسیان باعث شد که دقیقترین و عالیترین معارف توحیدیو اعتقادی برای جهان اسلام به یادگار بماند.
گذشته از پاسخ امام هادی علیه السلام به پرسشهای گوناگون مردم و نیز احتجاجات آن حضرت در زمینههای مختلف، زیارت معروف به جامعه کبیره که معرّفی و تبیین مقامات امامان معصوم علیهم السلام است نیز از سخنان ارزشمند بهجا مانده از آن امام بزرگوار است.
حضرت هادی همچون سایر امامان شیعه در دوران امامت خود نمونههای فراوانی از معجزات، مکارم اخلاق، استجابت دعاها. کلمات وسخنان حکیمانه آموزنده و حیاتبخش در زمینه های متنوع را در تاریخ به ثبت رساندند.
اوصاف علی(ع) به هرزبان باید گفت
این ذکر به پیداو نهان باید گفت
در جشن ولیعهدی مسعود علی (ع)
تبریک به صاحب الزمان باید گفت
چرا واقعه غدیر بعد از قربان قرار گرفته است ؟چه چیزی باید در عید قربان اتفاق بیفتد تا بتوان به غدیر رسید؟چه رازی در غدیر نهفته است؟
چه اتفاقی در غدیر رخ خواهد داد که باید برای آن آماده شد؟
چه رازی بالاتر از این که تا نفس را به قربانگاه نبری ، تا خود را صیقلی نکردی ، تا از خود نگذری ، نمی توانی بنده باشی ، نمی توانی عبد باشی ، نمی توانی یار ویاور پیامبرت باشی ، نمی توانی سخنان پیامبرت را به گوش جان بشنوی وآنها را به خاطر بسپاری وبه دست فراموشی نسپاری.
چه واقعه ای بالاتر از این که اگر اتفاق نیفتد رسالت خاتم پیامبران ناتمام است ! اگر اتفاق نیفتد رسالت دیگر پیامبران هم ناتمام است؟ وحتی میتوان گفت هدف خلقت بیهوده وعبث می شد؟
اگر در عیدقربان نفست را قربانی نکنی، خواهش های نفسانیت را سر نبری ، به علایقت پشت پانزنی ، نمی توانی همراه پیامبر باشی نمی توانی دل به سخنان حضرت ختمی مرتبت بسپاری ، نمی توانی عبد باشی .
آیا واقعه غدیر مخصوص آن زمان بود ومادیگر هیچ وظیفه ای نداریم؟
آیا واقعه غدیر یک بار وآن هم در حجه الوداع اتفاق افتاد و در زمان حال دیگر احتیاجی به عهد بستن با مولایمان نداریم ؟
صدای پای عید می آید.
عید قربان عید پاک ترین عیدها است
عید سر سپردگی و بندگی است.
عید بر آمدن انسانی نو
از خاکسترهای خویشتن خویش است.
عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است
که به قرب الهی رسیده اند.
...و اکنون در منایی، ابراهیمی، و اسماعیلت را به قربانگاه آورده ای.
اسماعیل تو کیست؟ چیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ موقعیتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاکت؟ ... ؟
دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بیقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت، تصویر می دهد و این صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام حسین (ع) و اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند. اشک و زمزمه ما را نیز بپذیر، ای خدای عرفه.